به نام خداامروز که رُند ترین روزِ سال خورشیدی است؛ شنبه هم هست وعید فطر هم؛ ان شاالله مبارک ومیمون باد بر همه ی ما-فطریه را هم به انجمن اطلاع رسانی دیابت گابریک واریز کردم و با دکتر سعید هم که برای تبریک تماس گرفتم او هم واریز کرده بود وتشویق کرد که انجمن بسیار خوب علمی است- با مادرم؛ دو خاله ها؛ واعظ؛ حاج عباس؛ شهرام وسهام و عباس جداگانه تماس واحوال پرسی کردم وتبریک عید هم گفتم وبا علیرضا وآرمین و پدر ومادرشان هم احوال پرسی وتبریک عید گفتم- از اشرفی حال رضا را پرسیدم وگفتم حداقل مجالی است وفرصتی که برای معافیت سربازی اش اقدام کند؛ متاسفانه گویا مادرش به معافیت پزشکی راضی نیست ومن هم به خودشان واگذار و دخالتی نکردم- ندا از بیماری دیابت خاله اش گفت و نیازی که به عمل جراحی دارد- حسین هم تماس واحوال پرسی و تبریک عید گفت- کبری تماس وخواست وساطت کنم با پسرعمه اش که در دوبی هست و کمکی در یک مورد کند؛ چون نمیشناختم وضرورتی هم ندیدم دخالت نکردم- احمد تماس ومشورتی هم برای یکی از بستگان در امر برق داشت- به خاله با آمین ومادرش هم سری زدیم؛ میلاد هم بود خیلی خوشحال شد وهدیه هم به آمین داد که تشکر کردم ؛ در برگشت هم مدتی بود میخواستم به یک ساندویچی در ضلع شمال شرقی سید خندان سر بزنم و رفتم وساندویچ خریدم خوشمزه بودند- امید وهمسرم هم تبریک عید فطر گفتند که تشکر کردم- فاضل برای پیگیری کارهای برادرش که پدرش گفته بود گفت خودم دنبال میکنم'تشکر کردم- حسن هم مشورتی برای یک دوستش که محکوم شده داشت- از میلاد هم برای برنج وقیمت ونحوه ارسال سوال کردم- روز معماری را به معماران محترم تبریک وخدا قوت گفتم وبه زیبایی هم پیام دادم، درحال تهیه یک کتاب معماری بوده؛ خیلی خوشحال شد- دم صبح بعد از چند روز که پیچیده اما ساده مثل بارون...
ما را در سایت پیچیده اما ساده مثل بارون دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : mousavi289o بازدید : 52 تاريخ : پنجشنبه 7 ارديبهشت 1402 ساعت: 13:14